مقدمه
برندینگ فقط انتخاب یک نام تجاری، لوگو و یا شعار شیک و مجلسی یا باحال و جذاب نیست. در واقع باید بگم این ها همه هست، ولی این، همه ی برند نیست. به بیان ساده تر، برند بسیار عمیق تر و ریشه دارتر از یک نام و نشان تجاری است. برند سازی یعنی به نمایش گذاشتن چهره کسب و کارتان در قالب دلخواه به مخاطبانتان.
بزارید مثالی بزنیم. یک باتری را در نظر بگیرید. یک وسیله تامین انرژی که برای راه انداختن لوازم برقی از آن استفاده می کنید (یک تعریف کاملا خشک و مکانیکی) اما شما با شنیدن کلمه باتری یاد چه چیزی می افتید؟ یک خرگوش!!
باتری دوراسل با برندسازی به این باتری بیجان و به ظاهر بی ارزش روح دمیده و این خرگوش پر انرژی را در زندگی ما و مهم تر در ذهن ما جای داده است.
اما برای ساختن برند کسب و کارتان باید از کجا شروع کنید؟ همانطور که پیش تر گفتیم نام و نشان تجاری، اجزای ظاهری برند هستند. ساخت برند مثل کاشتن درختی است که ریشه هایش ارزش ها و مزیت های رقابتی
کسب و کارتان است شاخه ها و برگ هایش نام و نشان تجاری و برنامه های
بازاریابی و میوه هایش وفاداری مشتریان و سود بیشتر کسب و کارتان است.
تاریخچه مختصر برندینگ
تاریخچه برندینگ ما را به فلسفه و دلیل اصلی پیدایش این پدیده می رساند. هدف ما هم از بیان این تاریخچه آشنایی با فلسفه برندسازی است.
گاوچران های آمریکایی برای شناسایی گاوهای گله هاشان درفش هایی که احتمالا نام خانوادگیشان بر روی آن هک شده بود را داغ می کردند و بدن گاوهای بیچاره را داغ می کردند و به این داغ ها “برند” می گفتند. در واقع معنای لغوی برند همین داغ است. اینجوری گاوهای خانواده هادسون با گاوهای خانواده رابینسون اشتباه نمی شد. کم کم از این داغ ها کاربرد تجاری پیدا کردند. مثلاً وقتی گاوها را برای فروش می بردند، گاوهای خانواده رابینسون به خاطر پرورش و غذای بهتر، گوشت با کیفیت تری داشتند. اینجوری گاوهایی که داغ نام تجاری رابینسون را داشتند، به کیفیت بالاتر مشهور شدند و در نتیجه قیمت بالاتری هم داشتند.
این داستان فلسفه به وجود آمدن برندها را به خوبی برای ما توضیح می دهد. “تمایز” . بله تمایز و متفاوت شدن با بقیه، برای شناسایی راحت تر فلسفه به وجود آمدن نام های تجاری است. وقتی وارد یک مغازه لوازم التحریر می شوید چطور خودکار بیک را از خودکار پلیکان شناسایی می کنید؟ چطور ماژیک پلیکان را از سایر برندهای ماژیک تشخیص می دهید؟ چطور خودنویس های پنتل را از بقیه متمایز می بینید؟
از قرن ها پیش، شرکت ها از برند به عنوان وسیله ای برای متمایز کردن محصولات خود از محصولات رقبا استفاده می کردند.
برندسازی از کجا شروع می شود؟
Branding یکی از مهم ترین اصول کسب و کار در بازار رقابتی است. درواقع برندینگ باعث می شود که کسب و کار شما برای مخاطبین معنا پیداکند به نوعی یک تلاش برای محبوبیت و معروفیت شما است. به زبان ساده تر برند شما میزان شهرت و اعتبار شما در مقایسه با سایر رقبا را تعیین میکند. داشتن یک برند حرفه ای می تواند فعالیت های خرد را به کسب و کارهای بزرگ برساند. در ابتدای امر شما باید تعریف واضحی از برند خودتان داشته باشید که این فرآیند به قدرتمند کردن برند شما و دیده شدن در بازار و جایگاه کسب شما کمک می کند.
اهمیت برندسازی در راستای موفقیت یک سازمان قابل انکار نیست. برند کسب و کار شما تصویری است که مشتری با شنیدن نام آن، عملکرد شما را در ذهن تداعی می کند. ما در این مقاله به تفصیل به شما نشان می دهیم که چگونه branding می تواند سبب ترقی و ارزش یک کسب و کار در جامعه هدف بین رقبا می شود. برای ارزش آفرینی برند سازی خود به خاطر داشته باشید که این ارزش در کنار محصولات با کیفیت و خدمات مناسب به دست می آید.
همانطور که گفتیم، برند وسیله ای است برای متمایز ساختن محصول خودتان از محصولات رقبا، اما این تمایز، تنها برای شناسایی نیست بلکه در حقیقت قدرت بخشیدن به محصولات و خدمات شما در مقابل محصولات و خدمات رقبا است. اما این قدرت از کجا می آید؟ برای دستیابی به این قدرت باید چکار کنیم؟
شرکتی که محصولات یا خدماتش مانند محصولات و خدمات شرکت های دیگر است، هرگز در رقابت بازار برنده نمی شود.
هر برند باید بیانگر ویژگی های منحصربفرد خود باشد تا جایگاه مناسبی را در ذهن مصرف کننده اشغال کند.
برای برندینگ اول از همه باید جایگاهی را که می خواهید در بازار اشغال کنید روشن و دقیق تعریف کنید. پیشنهاد اکید ما این است که برای تعیین جایگاه حتما از مشتریانتان پرسجو کنید. زیرا در نهایت آن ها هستند که شما را می پذیرند و هرچه ارزش پیشنهادی شما بهتر نیازهای آنان را برآورده سازد، با میل رقبت بیشتری برند شما می پذیرند و مهتر از هم برایتان تبلیغ می کنند. خلاصه آنکه برندسازی از جایگاه سازی شروع می شود. حالا ببینیم چطور می توانیم جایگاه مناسب خودمان را در بازار پیدا کنیم؟
جایگاه سازی درست مستلزم تصمیم گیری در سه حوزه است:
۱- تعیین چارچوب رقابتی از طریق شناسایی بازارهای هدف و رقبای نام تجاری
۲- شناسایی دقیق تفوت ها و شباهت های نام تجاری با نام های تجاری رقبا
۳- خلق “ذکر مقدس نام تجاری” brand mantra با هدف خلاصه کردن موضع برند در بازار
ادامه دارد.